English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8161 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tricotine U پارچه زبر لباسی خانه خانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
houndstooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
hound's tooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
lady help U زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole U کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house U تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house U خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
toft U عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
homebody U ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
our neighbour door U کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
honeycomb U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycombs U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
garde manger U سرد خانه اشپز خانه
cellular U لانه زنبوری خانه خانه
bagnio U فاحشه خانه جنده خانه
weigh house U قپاندار خانه ترازودار خانه
suiting U پارچه لباسی
i do not know your house U خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
peeling U پارچه لباسی نازک
sewing U دوختن پارچه لباسی
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
voile U پارچه نازک لباسی زنانه
dungaree U لباسی که از این پارچه درست شود
range U یک خانه یا تعدادی خانه
ranges U یک خانه یا تعدادی خانه
ranged U یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb U خانه خانه کردن
parramatta U پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
nainsook U پارچه نخی و سبک وزن ساده لباسی و پردهای
paramatta U پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
the house is in my possession U خانه در تصرف من است خانه در دست من است
roommates U هم خانه
pigeon-holes U خانه
cellular U خانه خانه
pieds-a-terre U خانه
cell U خانه
homes U خانه
dwelling U خانه
dwellings U خانه
alveolate U خانه خانه
double-fronted U خانه دو در
door-to-door U خانه به خانه
door to door U خانه به خانه
furnace house U خانه
sockets U خانه
cells U خانه
housing U خانه ها
shacks U خانه
lodges U خانه
houseroom U جا در خانه
quarterage U خانه
home U خانه
i was under his roof U در خانه
checkered U خانه خانه
within doors U در خانه
cloisonne U خانه خانه
lodged U خانه
lodge U خانه
shack U خانه
honeycomb U خانه خانه
lar U خانه
lares U خانه
pied-a-terre U خانه
honeycombs U خانه خانه
cellulated U خانه خانه
roommate U هم خانه
houseless U بی خانه
her house U خانه ان زن
house U خانه
housed U خانه
unsheltered <adj.> U بی خانه
domiciles U خانه
socket خانه
houses U خانه
her house U خانه اش
domicile U خانه
pigeon hole U خانه
rooms U خانه
room U خانه
tersellated U خانه خانه
materfamilias U زن خانه
pigeon-hole U خانه
homeowner U صاحب خانه
wash house U رختشوی خانه
refineries U تصفیه خانه
houseboats U خانه قایقی
wanigan U خانه سیار
farmhouses U خانه رعیتی
refinery U تصفیه خانه
boathouse U قایق خانه
homeowners U صاحب خانه
boathouses U قایق خانه
home-grown U محصول خانه
schoolhouse U خانه مدیراموزشگاه
houseboat U خانه قایقی
three doors of U سه خانه انسوتر
cottages U خانه روستایی
town houses U خانه شهری
mobile homes U خانه متحرک
domestic U خانه دار
furniture U اثاث خانه
boys U خانه شاگرد
toft U خانه یا ملحقات ان
toll house U راهدار خانه
The house burned down . U خانه سوخت
tower house U خانه برجی
Outside the house. U بیرون از خانه
vegetable soil U خانه باغی
to leave word in the house U در خانه سپردن
mobile home U خانه متحرک
to get the key of the street U بی خانه بودن
boy U خانه شاگرد
cottage U خانه روستایی
householder U مالک خانه
housewife U خانم خانه
housewives U زن خانه دار
housewives U خانم خانه
tanneries U دباغ خانه
tannery U دباغ خانه
next door U خانه پهلویی
ladies U رئیسه خانه
lady U رئیسه خانه
brothel U فاحشه خانه
brothels U فاحشه خانه
call house U فاحشه خانه
whorehouse U فاحشه خانه
housewife U زن خانه دار
housemen U مستخدم خانه
dispensaries U نقاهت خانه
householders U خانه دار
householder U خانه دار
householders U مالک خانه
darkroom U تاریک خانه
darkrooms U تاریک خانه
houseman U مرد خانه
houseman U اهل خانه
dispensary U نقاهت خانه
housing U خانه سازی
houseman U مستخدم خانه
housemen U مرد خانه
housemen U اهل خانه
homework U تکلیف خانه
armoury U اسلحه خانه
housework U کار خانه
armouries U اسلحه خانه
houseroom U اتاق خانه
houseproud U دلخوش به خانه
houseproud U خانه سرفراز
thrift U خانه داری
statehouse U خانه ملت
statehouses U خانه ملت
houseboys U خانه شاگرد
houseboy U خانه شاگرد
house arrest U بازداشت در خانه
farm house U خانه رعیتی
economical U خانه دار
loony bin U دیوانه خانه
loony bins U دیوانه خانه
pantries U ابدار خانه
pantry U ابدار خانه
eye socket [خانه چشم]
housemother U زن صاحب خانه
housemothers U زن صاحب خانه
laundries U رختشوی خانه
laundry U رختشوی خانه
reading rooms U قرائت خانه
matron U زن خانه دار
matrons U زن خانه دار
reading room U قرائت خانه
farmhouse U خانه رعیتی
disorderly house U خانه بدنام
panel house U جنده خانه
orphon a U یتیم خانه
orphan asylum U یتیم خانه
opposite to the house U روبروی خانه
opposite the house U مقابل خانه
frater U سفره خانه
freemasons hall U فراموش خانه
opposite the house U روبروی خانه
onstead U خانه با متعلقات
onstead U خانه رعیتی
fuse block U خانه فیوز
notbility U خانه داری
gambling house U قمار خانه
gaming house U قمار خانه
pest house U خسته خانه
earth house U خانه زیرزمینی
disorderly house U فاحشه خانه
domatophobia U خانه هراسی
domicil U مقر خانه
domiciliary U مربوط به خانه
domiciliate U خانه مسکن
door lock U کلید خانه
poor house U مسکین خانه
poor house U گدا خانه
Recent search history Forum search
1آشپز خانه كثيف است و نامرتب
2لب آب
2لب آب
1recreationist
1 رفتن به خانه
0Nonwoven fabric
1when does the bus go to my father's home?
0چیست الیاف مصنوعی پارچه داکرون
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com